من نويسنده خوبي نيستم. تمام تجربه نويسندگيم هم، مال همين چند ماهه است. اينجا از چيزهايي مينويسم که فکر ميکنم ممکنه بعدا خودم، يا الان بقيه، از خوندنشون يه فايدهاي ببرن، چه خنده باشه، چه گريه؛ چه تاسف چه رضايت؛ چه ياد گرفتن و چه از ياد بردن...
? اَبَررسانه، مفهوم و پايه فنآوري ارتباطات و اطلاعات (ICT)
«HTTP» و «HTML» نه تنها براي کاربران حرفهاي اينترنت و آشنايان به مفاهيم IT و ICT، که براي کساني که تنها يک بار هم وارد شبکه جهاني اينترنت شدهاند، عباراتي آشنا و تا حدودي مفهوم است. چرا که همه ميدانند آدرس (اکثر) صفحات اينترنت با اولي آغاز و با دومي پايان مييابد. اما اين دو به چه معنايند؟
«HTTP» مخفف «HyperText Transfer Protocol» به معناي «پروتکل يا قرارداد انتقال اَبَرمتن» و «HTML» مخفف «HyperText Markup Language» به معناي «زبان نشانهگذاري اَبَرمتن» هستند. نکته مهم در اين ميان، اشتراک اصطلاح «HyperText» يا اَبَرمتن ميان اين دو است.
اما اَبَرمتن چيست؟ چه فرقي با متن دارد؟ چرا محتواي اينترنت «اَبَرمتن» خطاب ميشود؟
شايد بهتر باشد به اين سئوالها از انتها به ابتدا پاسخ گوييم. محتواي اينترنت را اَبَرمتن گويند از آن جهت که با متن عادي از يک نقطه نظر تفاوت دارد يا بهتر بگوييم، از يک نظر برتر از متن است. ويژگي متني که بر روي اينترنت عرضه ميشود داشتن پيوند به متون ديگر يا حداقل چنين قابليتي است. بدين معنا که محتواي اينترنت حاوي لينکها يا پيوندهايي است که به گونهاي حاکي از ادامه يافتن اين محتوا در جاها و صفحات ديگر اينترنت است. حال نه الزاما به اين معنا که متنهاي ديگري به دنبال اين متن نوشته شدهاند يا که اين متن به دنبال آنها، بلکه در همين حد که صاحب اين سند اينترنتي، به هر دليل از مخاطبش ميخواهد که صفحات ديگر را نيز مورد بازديد قرار دهد و آن صفحات ديگر هم پيوند صفحات ديگري را در بر دارند و آن صفحات ديگر، صفحات ديگري را و ... الزامي بر پايان يافتن اين پيوندها يا تشکيل دوري در آنها نيست، به جز شبکهاي جهانشمول از متنها و پيوندها (که در مجموع، اَبَرمتن ناميده ميشوند) «World Wide Web» يا «تور جهانگستر» ناميده ميشود که با کمي اغماض نام اينترنت را ميتوان بر آن نهاد.
اين مفهومي است که سالها قبل و در ابتداي به پا شدن شبکه جهاني اينترنت، مورد نظر صاحبان و مخترعان آن بود. اما طي اين سالها مفاهيم دنياي اينترنت به گونهاي گسترش يافتهاند که اينترنت زيربناي فنآوريهاي به نام IT و ICT شده است. IT به معناي فنآوري اطلاعات و ICT به معناي فنآوري ارتباطات و اطلاعات و اين تغييرات چيزي نيستند به جز آن که بهتر است امروز پروتکل انتقال اطلاعات در اينترنت را به جاي HTTP و انتقال اَبَرمتن، HMTP يا «HyperMedia Transfer Protocol» به «معناي قرارداد انتقال اَبَررسانه» بناميم. به بيان ديگر، محتواي تور جهانگستر اينترنت از اَبَرمتن به اَبَررسانه تغيير ماهيت يا بهتر است بگوييم ارتقا يافته است. اين تغيير ماهيت موجب آن شده است وب از يک کانال ارتباطي انتخابي به گذرگاه اصلي اطلاعات و ارتباطات تبديل شود. اين تغيير مهايت را ميتوان تشبيه کرد ارتقاي ويندوز از نسخه ۳.۱ (که به عنوان يک رابط گرافيکي بر روي هسته DOS فعاليت ميکرد) به يک سيستم عامل اصلي مثلا در نسخه XP (که DOS به عنوان يک خادم بر روي آن عمل ميکند) به اين معنا که در آيندهاي خيلي نزديک، نميتوان بدون استفاده از اينترنت به فعاليت و ارتباط پرداخت و جامعه انساني، به جامعهاي اطلاعاتي تبديل خواهد شد.
حال غرض از بيان اين همه تفاصيل و مفاهيم غريب چه بود؟ اين را به زودي در مطلبي به عنوان ادامه اين مطلب، توضيح خواهم داد. فقط همين بس که «لينکدوني» را دريابيد تا عقب نماندهايد! (توصيه ميکنم براي آشنايي بهتر با مفهوم رسانه، نيمه اول «راه رفتن مرد مرده» را که به همين موضوع رسانه پرداخته است، دوباره مطالعه کنيد. اين مطلب قبلا به عنوان سرمقاله در شماره ۵۳ واحه منتشر شده است.)
? اَبَررسانه، مفهوم و پايه فنآوري ارتباطات و اطلاعات (ICT)
«HTTP» و «HTML» نه تنها براي کاربران حرفهاي اينترنت و آشنايان به مفاهيم IT و ICT، که براي کساني که تنها يک بار هم وارد شبکه جهاني اينترنت شدهاند، عباراتي آشنا و تا حدودي مفهوم است. چرا که همه ميدانند آدرس (اکثر) صفحات اينترنت با اولي آغاز و با دومي پايان مييابد. اما اين دو به چه معنايند؟
«HTTP» مخفف «HyperText Transfer Protocol» به معناي «پروتکل يا قرارداد انتقال اَبَرمتن» و «HTML» مخفف «HyperText Markup Language» به معناي «زبان نشانهگذاري اَبَرمتن» هستند. نکته مهم در اين ميان، اشتراک اصطلاح «HyperText» يا اَبَرمتن ميان اين دو است.
اما اَبَرمتن چيست؟ چه فرقي با متن دارد؟ چرا محتواي اينترنت «اَبَرمتن» خطاب ميشود؟
شايد بهتر باشد به اين سئوالها از انتها به ابتدا پاسخ گوييم. محتواي اينترنت را اَبَرمتن گويند از آن جهت که با متن عادي از يک نقطه نظر تفاوت دارد يا بهتر بگوييم، از يک نظر برتر از متن است. ويژگي متني که بر روي اينترنت عرضه ميشود داشتن پيوند به متون ديگر يا حداقل چنين قابليتي است. بدين معنا که محتواي اينترنت حاوي لينکها يا پيوندهايي است که به گونهاي حاکي از ادامه يافتن اين محتوا در جاها و صفحات ديگر اينترنت است. حال نه الزاما به اين معنا که متنهاي ديگري به دنبال اين متن نوشته شدهاند يا که اين متن به دنبال آنها، بلکه در همين حد که صاحب اين سند اينترنتي، به هر دليل از مخاطبش ميخواهد که صفحات ديگر را نيز مورد بازديد قرار دهد و آن صفحات ديگر هم پيوند صفحات ديگري را در بر دارند و آن صفحات ديگر، صفحات ديگري را و ... الزامي بر پايان يافتن اين پيوندها يا تشکيل دوري در آنها نيست، به جز شبکهاي جهانشمول از متنها و پيوندها (که در مجموع، اَبَرمتن ناميده ميشوند) «World Wide Web» يا «تور جهانگستر» ناميده ميشود که با کمي اغماض نام اينترنت را ميتوان بر آن نهاد.
اين مفهومي است که سالها قبل و در ابتداي به پا شدن شبکه جهاني اينترنت، مورد نظر صاحبان و مخترعان آن بود. اما طي اين سالها مفاهيم دنياي اينترنت به گونهاي گسترش يافتهاند که اينترنت زيربناي فنآوريهاي به نام IT و ICT شده است. IT به معناي فنآوري اطلاعات و ICT به معناي فنآوري ارتباطات و اطلاعات و اين تغييرات چيزي نيستند به جز آن که بهتر است امروز پروتکل انتقال اطلاعات در اينترنت را به جاي HTTP و انتقال اَبَرمتن، HMTP يا «HyperMedia Transfer Protocol» به «معناي قرارداد انتقال اَبَررسانه» بناميم. به بيان ديگر، محتواي تور جهانگستر اينترنت از اَبَرمتن به اَبَررسانه تغيير ماهيت يا بهتر است بگوييم ارتقا يافته است. اين تغيير ماهيت موجب آن شده است وب از يک کانال ارتباطي انتخابي به گذرگاه اصلي اطلاعات و ارتباطات تبديل شود. اين تغيير مهايت را ميتوان تشبيه کرد ارتقاي ويندوز از نسخه ۳.۱ (که به عنوان يک رابط گرافيکي بر روي هسته DOS فعاليت ميکرد) به يک سيستم عامل اصلي مثلا در نسخه XP (که DOS به عنوان يک خادم بر روي آن عمل ميکند) به اين معنا که در آيندهاي خيلي نزديک، نميتوان بدون استفاده از اينترنت به فعاليت و ارتباط پرداخت و جامعه انساني، به جامعهاي اطلاعاتي تبديل خواهد شد.
حال غرض از بيان اين همه تفاصيل و مفاهيم غريب چه بود؟ اين را به زودي در مطلبي به عنوان ادامه اين مطلب، توضيح خواهم داد. فقط همين بس که «لينکدوني» را دريابيد تا عقب نماندهايد! (توصيه ميکنم براي آشنايي بهتر با مفهوم رسانه، نيمه اول «راه رفتن مرد مرده» را که به همين موضوع رسانه پرداخته است، دوباره مطالعه کنيد. اين مطلب قبلا به عنوان سرمقاله در شماره ۵۳ واحه منتشر شده است.)